مدتهاست زمستان آمده . برف باریده و کوهها سپید پوش بزم ابرهایند
رودها جاری از جوشش پر رنگ چشمه سارها و خروشان و هلهله کنان این بزم .
برف باریده ... سرمایش را با تمام تنم احساس کرده ام اما هنوز باورش ندارم .
در من گوئی فصلی به جز بهار نیست که در زمستان هم سرمست سبزی درختانی ام که در پی زمستانند .
حتی در این سرما هم آواز پرندگان را می شنوم .
باد نجوا میکند .... گاهی سرد و گاهی بسیار سرد
شاخه های عریان درخت در هم می پیچند و هم آغوشیشان نوید بهار میدهد...نوید تولد ..نوید شور و عشق
رودها جاری از جوشش پر رنگ چشمه سارها و خروشان و هلهله کنان این بزم .
برف باریده ... سرمایش را با تمام تنم احساس کرده ام اما هنوز باورش ندارم .
در من گوئی فصلی به جز بهار نیست که در زمستان هم سرمست سبزی درختانی ام که در پی زمستانند .
حتی در این سرما هم آواز پرندگان را می شنوم .
باد نجوا میکند .... گاهی سرد و گاهی بسیار سرد
شاخه های عریان درخت در هم می پیچند و هم آغوشیشان نوید بهار میدهد...نوید تولد ..نوید شور و عشق
********************
It’s a long time that winter has come.
It has snowed & the mountains are wearing white clothes in clouds feast.
Rivers are flowing due to roaring spring; they are flowing cheerfully in roaring springs feast.
It has snowed…I fed its cold with my whole being, but I cant believe it yet.
There is no season in me except spring; in winter I feel joyful from the green trees that are behind winter.
I even hear the song of birds in this coldness.
There is a draft of air.
Sometimes it is cold and sometimes very cold.
The bare branches of tree get twisted.
Their union gives the message of spring, message of birth…and message of enthusiasm.