Saturday, September 10, 2005

تنهایی سنگینی بر سرم سایه افکنده آنقدر سنگین است که گاهی تاب تحمل آن مرا بی تاب می سازد . اما نیرویی که حاصل اعتماد به خداست همیشه یاور من بوده و مرا در سخت ترین شرایط یاری نموده .
اکنون نیز مانند همیشه به اتکا ی به آن به راهی که در پیش گرفته ام ادامه خواهم داد . خسته ام ...گاهی نگاه به پیش رو و سختی راهی که در پیش است تو را سست میکند . اما بایستی محکم بود و استوار و جاری و من جریان خواهم داشت .
بار این راه بر دوشم چنان سنگین است که گویی کوهی بر من استوار است ....اما ناگزیرم از تحمل آن که جریان زندگیم اینگونه جاری است . و من همچنان خواهم خندید ...همچنان خواهم رفت .....و همچنان جاری خواهم بود . که خود را در پرتو مهر اصل آفرینش می بینم . همیشه و در همه حال یاورم بوده و آنچنان نیرویی به من میدهد که تحمل هیچ باری بر من گران نخواهد بود
*******************************************
strange loneliness grabbed me strongly.
but power which is born my trusting to god keep me save inevery minute of my life
now i follow my way my god belife and ite power will help me strongly evenin every diffcult time.
i am tired sometime this way and its diffculty seems such as big mountain forme and it looks heavy on my shoulder,
but i had to tolerate it and contiune it because we have tocarry out our respaonsiblity in every minute of life and it is life trend.
i will smile in this way by goingand beliving to my way .
because i can see myself under god attention and kindenss, and by givingfirm and strong power make me eagre to go on my way. .

No comments: