Sunday, September 12, 2004


bikarane abi Posted by Hello
photo : mohamad tajeran

لحظاتي بر حضور سرد جهان در پوشي سبز نهاده ام و در كنار آبي دريا به بيكرانه هاي هستي سفر ميكنم . امواج بر سنگها فرياد سفري طولاني سر داده و بودنشان بر پيكره سنگ ضربه اي و صدائي در پي آن . فريادي و خواهشي در پي آن . امواج همچنان بي تابند كه بي تابيشان ميراث هزاران ساله ايست از آب و باد و سنگ چه صبورانه ايستاده است و سنگيني ضربات را هنوز تحمل ميكند . روز به روز كوچكتر مي گردد و فرسايش حاصل از موج او را هنوز از جا نكنده است . گوش مي گيرم و از او ناله اي نميشنوم . زمزمه ايست . نجوائي است در اين ميان به دقت گوش ميگيرم از سنگ است نجوائي با موج است چونان نجواي گرم هم آغوشي در بن گوشي . آري سنگ آغوش امن موج است و دريا اينجاست كه آرام ميگيرد . باز هم خورشيد در انتهاي هستي خويش طبقات بلند ساختمانها را نشانه گرفته است . تلاطم دريا صداي آب بر سنگ هيجاني در من بوجود مي آورد و باز مرا به جريان وا ميدارد

No comments: