باز هم کویر و سکوت و آرامش...
باز هم لحظاتی سرپوش نهادهام بر هیاهوی زندگی و حرکت و تنها در گوشه ایی از این بیابان نشسته و نظاره میکنم لحظات در گذار زندگی را.
واهه ایی است در میان کویر ، اما گویی شوری در آن جریان ندارد،...انسانی را در گذار نمیبینم و تنها سکوت است و خلوت و گاه گاه زوزه بادی در لابلای نخلی.
اما گویی از آن دور دست صدائی میآید، بسان آن میماند که کودکی آواز میخواند یأ بازی میکند...چه خوب است که هنوز کودکی هست که آواز بخواند آن هم در زمانه ایی که همه آواز مردمان این سرزمین خفه در گلوهائی فشرده از جور نامردمانی است که هر آنچه آنان را بشاید ، این را ایمان دارم که به اختیار گرفتن آینده این سرزمین را شایسته نیستند.
بیشتر گوش میدهم، آوای کودکان نه بازی آنها که به بازی گرفته شدنشان است به مرگ این و بر درود آن ...مرگ آنهایی که نمیشناسند و ما حصل آن تنها باروری نفرت و کینه است درونشان و درود آنهایی که باز هم نمیشناسند و پس آن روزهای سرخوردگی جوانئ است ، آنگاه که خود میبینند که درودشان را شایسته نبود.
در این میان آنچه از دست رفته است و میرود همین روزهای پر شور کودکی است و دلهایی که گویا بایستی مملو میشد از عشق و دوست داشتن، امید و آرزو....
۲۴ دی ماه ۹۰
باز هم لحظاتی سرپوش نهادهام بر هیاهوی زندگی و حرکت و تنها در گوشه ایی از این بیابان نشسته و نظاره میکنم لحظات در گذار زندگی را.
واهه ایی است در میان کویر ، اما گویی شوری در آن جریان ندارد،...انسانی را در گذار نمیبینم و تنها سکوت است و خلوت و گاه گاه زوزه بادی در لابلای نخلی.
اما گویی از آن دور دست صدائی میآید، بسان آن میماند که کودکی آواز میخواند یأ بازی میکند...چه خوب است که هنوز کودکی هست که آواز بخواند آن هم در زمانه ایی که همه آواز مردمان این سرزمین خفه در گلوهائی فشرده از جور نامردمانی است که هر آنچه آنان را بشاید ، این را ایمان دارم که به اختیار گرفتن آینده این سرزمین را شایسته نیستند.
بیشتر گوش میدهم، آوای کودکان نه بازی آنها که به بازی گرفته شدنشان است به مرگ این و بر درود آن ...مرگ آنهایی که نمیشناسند و ما حصل آن تنها باروری نفرت و کینه است درونشان و درود آنهایی که باز هم نمیشناسند و پس آن روزهای سرخوردگی جوانئ است ، آنگاه که خود میبینند که درودشان را شایسته نبود.
در این میان آنچه از دست رفته است و میرود همین روزهای پر شور کودکی است و دلهایی که گویا بایستی مملو میشد از عشق و دوست داشتن، امید و آرزو....
۲۴ دی ماه ۹۰
No comments:
Post a Comment