Wednesday, May 05, 2004

تمام لحظاتم را در جستجو به سر میبرم.در پی حقیقتی هنوز نمی توانم راهم را در راستای هدفم مشخص کنم.نمیدانم به واقع به دنبال چه می گردم اطرافم مملو از نشانه هاست زندگی ام تمام نشانه است اما گاهی این نشانه ها با دریافت های عظیم تعارض پیدا میکنند وآنجاست که جهان مرا به چالشی عظیم میخواند.
در کنار درختان ارس نشسته ام و می اندیشم که چه ام و بهر چه ام .
چکاوکی میخواند لحظه ای درنگ بر شاخه ای و دست در اغوش درخت با باد می رقصد و چه زیبا می رقصد .بلند می شود و میرود .چشمانم او را دنبال میکند در آنسوی دره درختی دیگر و شاخه ای دیگر و لحظه ای درنگ بر آن شاخه .صدایش خاموش میشود گوئی به آرامش رسیده است و یافته آنچه را می جسته. اما نه دوباره بلند شد پس او نیز هنوز جستجو گر است .شاید درختی دیگر و شاخه ای دیگر .
تو بدنبال چه میکردی ؟
23/2/80 نوشته شده در

No comments: