همیشه در ارتباط چیزی حاکم است قانونی . احساسی . داد و ستدی غریزه ای ..... و الی آخر
وقتی ارتباط شکل می گیره این خود ارتباطه که حاکم رو تعیین میکنه و چیزی که مسلم است اینه که هیچوقت در یه ارتباط که داد و ستدحرف اول رو میزنه احساس جائی نداره . و در یه ارتباط دوستانه و صمیمانه این احساسات و عواطف هستند که جایگاه بالائی دارند . حال اگر در این ارتباط عقل و منطق جایگاه بزرگی پیدا کنه دیگه از اون صمیمیت و خلوص ارتباط صمیمانه خبری نیست و یا حد اقل به شدت کاهش خواهد یافت. همیشه از حاکم شدن منطق بر روابط دوستانه ام جلوگیری نموده ام گو اینکه این موضوع شاید به راحتی قابل درک نباشد . هر آنچه از دایره عقل فراتر رود و به درون نفوظ کند تاثیری بسیار عمیق تر و ماندنی تر بر جای خواهد گذاشت و من نیز همیشه بدنبال آن سرشاری هستم که از درون بر میتابد و حاصل کلامی و یا حتی نگاهی است که از درون می جوشد
*****************************************
There is something dominating in the relation
It can be law or feeling, trading, instinct…………..etc
When the relation formed, it is the relation that determine what is dominate in it
But it is clear that there isn't any emotion and feeling in the relation which is formed by trading.
In the friendship relation emotion and feeling talk first which has very high value.
And if logic and wisdom want to decide in this relation,
This relation loss its intimacy and it falls down its intimacy and emotion relation.
I try to avoid of having logic in my relation
However it doesn’t look easily.
Every relation which is go further wisdom and penetrating in to heart can be having powerful and deeper effect.
I also always look for relation which is arise of heart and that is the out come of deep looking or speech
No comments:
Post a Comment